سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راهنمایی کامیاب تر از دانش نیست . [امام علی علیه السلام]
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 7

بیوگرافی مصطفی زمانی:

نام : مصطفی
نام خانوادگی : زمانی
اصلیت : شمالی
تابعیت : ایران
اولین نقش : حضرت یوسف
تحصیلات : کارشناس مدیریت صنعتی
محل زندگی : تهران
پیش از این از رویارویی با خبر نگاران احساس خوبی نداشته از عنوان کردن حرفهای تکراری بیزار است اعتماد به نفس زیادی دارد میدانست نقش حضرت یوسف سرو صدای زیادی میکند آدم محتاطی است 99 درصد از آشنایان او را نسبت به مطبوعات دچار دلهره کرده اند از بچگی عاشق بازیگری بوده وقتی وارد دانشگاه شد به بازیگری در تاتر پرداخت معتقد است فضای رشد پیشرفت برای جوانان و نوجوانان علاقه مند در شهرستانها کم و محدود است میان بازیگران مرد محمدرضا فروتن را خیلی دوست دارد به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه تاثیرگذاری است بازی فروتن و تهرانی را در قرمز خیلی دوست دارد  از طریق دوستش متوجه شد برای سریال یوسف دنبال بازیگر هستند ابتدا هیچ شانی برای خود قائل نبوده روز اول تست هول شده و دیالوگهایش را فراموش کرده  پیش از تست دوم کتاب یوسف در آینه تاریخ را خواند بعد از تست دوم قراردادی 6 ماهه امضا کرد . برای ایفای بهتر نقش به کلاسهای بازیگری سوارکاری و بدنسازی رفت به خاطر فشارهای حاکم بر فضای کار 2 بار انصراف داده .معتقد است سلحشور پای او ایستاد .خود را مدیون صداقت و اعتماد سلحشور میداند .اولین پلان را 8 بهمن 1383 بازی کرد .بازیگر نقش نوجوانی یوسف پسرعمه زمانی است .کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا میداند .هیچکس بدون گریم او را نمیشناسد .در باشگاه بدنسازی با محمدرضا فروتن آشنا شد .آرزوی بازی با مرحوم خسرو شکیبایی را داشت .بسیار احساساتی است . بازیگری را دوست دارد .امیدوار است بازی در نقش یوسف ویترین خوبی برای او باشد اجازه بازی در کلاه پهلوی را نداشت .هنوز ازدواج نکرده و مجرد است .طبق قرارداد تا پایان سریال حق بازی در هیچ فیلمی را ندارد معتقد است محمدرضا گلزار حقش بوده که دارای چنین جایگاهی در سینما شده . پارسا پیروزفر را هنرپیشه ای باسواد میداند . از نظر او حامد بهداد دوست داشتنی و عجیب است . علی دایی را سمبل اراده میداند .

40 نکته در مورد مصطفی زمانی
1.نام مصطفی را مادرش برایش انتخاب کرده است.
2.از اسم فامیلش که " زمانی " است بسیار راضی است.
3.او ?? سال سن دارد و دقیقا روز سی ام خرداد ???? به دنیا آمده است.
4.زاده شهر برنج و دریا است یعنی فریدون کنار.
5.از همان بدو کودکی چشم هایش زبانزد افراد فامیل شد.
6.به رفیق بازی چندان اهمیتی نمی دهد و در طول ?? سال سن تنها ? دوست دائمی برای خود نگه داشته است.
7.خیلی از افرادی که او را می شناسند ? می گویند او خودش را می گیرد!!؟؟
8.مثل بسیاری از جوانها پس از مدتی از فریدون کنار سر از تهران درآورد.
9.یکی از منتقدان نام او را آقای شانس گذاشته چرا که او از بین ???? نفر برای نقش یوسف انتخاب شده است.
10.کاندیداهای نقش یوسف حتی از بین خارجی ها هم بوند و او توانست آنها را هم عقب بزند.
11.قرارداد مصطفی زمانی عجیب ترین قرارداد در تلوزیون برای ساخت یک سریال بود چرا که در یکی از ماده های این قرارداد ثبت شد هر وقت چهره بهتری از زمانی پیدا شد او کنار برود.
12.لباس پوشیدن او مثل بسیاری از جوان هاست خوش پوش و خوش تیپ.
13.خانواده او هم اکنون در شهرستان ساکن هستند و مصطفی ناراحتی شدیدی از لحاظ دوری با آنها دارد.
14.منتقدان بسیاری از بازی او خرده گرفتند و او را نابازیگر شهرستانی خواندند اما او می گوید:من همه حضورم را مدیون خدا هستم و بس!
15.گریم روی صورت مصطفی در مورد نقش یوسف روزانه بیش از ? ساعت به طول می انجامید.
16.مصطفی زمانی یکی از معدود بازیگرانی است که در کوچه و خیابان هیچ کس او را نمی شناسد و باورش نمی شود او همان یوسف سریال تلویزیونی است.
17.آرزوی مصطفی حضور در سینما است اما نه هر کاری! هر چند اخیرا عواملی او را در مورد چند قرارداد سینمایی سرکار گذاشته اند.
18.او آنقدر به محمد رضا فروتن اعتقاد دارد که می گوید:یکی از قوت قلب هایم جهت حضور در این سریال یوسف پیامبر ? او بود.
19.آرزوی پرپر شده مصطفی این بود که او دوست داشت برای یکبار هم که شده مقابل مرحوم خسرو شکیبایی ایفای نقش کند.
20.او در مورد محمد رضا گلزار می گوید:حقش بوده که به اینجا رسیده است!
21.مصطفی زمانی از طرفداران علی دایی است و می گوید:او اسوه ی اراده است.
22.هنوز در جایی اعلام نکرده که طرفدار آبی است یا طرفدار قرمز است؟!
23.از طرفداران صدای محمد اصفهانی است و می گوید دوست دارد به کنسرتش برود و صدایی کم نظیر دارد.
24.همیشه برای تیم ملی دعا می کند و می گوید امیدوارم به جام جهانی برویم.
25.در مجالس اگر بگوید او بازیگر نقش یوسف است کسی حرفش را باور نمی کند چون چهره گریم شده اش با گریم نشده اش زمین تا آسمان فرق دارد.
26.او اسب سوار و شمشیرباز خوبی است چرا که برای اجرای بسیاری از صحنه های سریال می بایست اسب سواری و شمشیر بازی کند و این دو حرفه را در مدت کوتاهی فرا گرفت.
27.او به خاطر ایفای نقش یوسف دشمنان بسیاری را در این صنف که به نوعی رقبای او محسوب می شوند پیدا نموده است.
28.به گفته برخی ها مصطفی زمانی در این سریال به توعی پارتی بازی کرده است و پسر عمه خود را که می گویند یکی از بازیگران نوجوان استان مازندران است را به کارگردان معرفی نمود تا پسر عمه مصطفی نقش نوجوانی یوسف را بازی کند.
29.تحصیلات خود را در رشته مدیریت صنعتی گذرانده است.
30.جهت تامین امرار معاش حسابدار یک شرکت خصوصی است.
31.بیش از سینما رفتن به تلوزیون علاقه دارد.خودش می گوید:در مدت زمان عمرش ? بار بیشتر به سینما نرفته است.
32.از بین بازیگران مرد سینما هنرمند محبوبش محمد رضا فروتن است و می گوید او الگوی خوبی برای هنر سینما و من است و همین طور از هدیه تهرانی به عنوان بهترین بازیگر زن نام می برد.
33.حقوق او از ابتدا تا پایان سریال از قرار ماهی ??? هزار تومان تعیین شد.
34.اوایل سریال او آنقدر در فشارهای روحی قرار گرفت که ? بار استعفا داد.
35.اولین بار که مصطفی جلوی دوربین رفته است ? بهمن ???? ساعت ?? صبح بوده است آن هم بازی در نقش یوسف در سکانسی که از تلوزیون هم پخش شد:سکانس شکنجه کردن یوسف به دستور بانو زلیخا که به قول خودش سخت ترین سکانس کارش در یوسف پیامبر بوده است.
36.یکی از مشتریان پر و پا قرص سریال یوسف پیامبر است و بیشتر دوست دارد این سریال را تنها مشاهده کند.
37.تنها در دو مجله با ژست و فیگور واقعی خودش عکس گرفته است و آنقدر از مطبوعات می ترسد که نکند حرفش را وارونه جلوه دهند.او با مجله رویش و مجله سینمای امروز حضوری مصاحبه کرده است و با مجله خانواده سبز تلفنی مصاحبه کرده است.بسیاری از مجلات عکس و مصاحبه های تکراری او را چاپ کردند زیرا او کم حرف است و از مطبوعات بیم دارد.
38.او در مورد پوریا پورسرخ و شهرت یکباره اش اظهار نظری نکرده است.
39.می گویند مجرد است و قصد ازدواج ندارد.
40.ارادت خاصی به حضرت علی علیه السلام دارد و با استفاده از همین علاقه فرج الله سلحشور ? کارگردان این کار ? یکی از سکانس هایی که مصطفی نمی توانست آن را خوب بازی کند ? به بهترین نحو گرفت.برای سکانسی که یوسف به ماورا می رود و فرشتگان دور او می چرخند ? آقای سلحشور به مصطفی که نمی توانست این صحنه را خوب بازی کند ? گفت:گمان کن گناه زیاد کرده ای و حضرت علی حالا برای شفاعت تو آمده است ? چه می کنی؟مصطفی می گوید:با این جمله به هم ریختم و آن سکانس را خوب بازی کردم.

 
عکسهای مصطفی زمانی (یوزارسیف)

     

 
 

 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/29 و ساعت 11:20 عصر | نظرات دیگران()

بدون شک کمتر چیزی لذت بخش تر از خواب بعد از خاموش کردن ساعتی که در حال زنگ زدن است خواهد بود و دنیای مدرن نیز در تلاش است که ما را از این لذت ، محروم کند. می گویید نه ؟ به این  اختراعات جدید نگاه کنید.

این ساعت یک پازل (جورچین) چهار قطعه ای در بالایش دارد که در هنگام زنگ زدن ساعت به هوا پرت شده و در اتاق پراکنده می شوند. حالا برای قطع زنگ باید این چهار تا را پیدا کنید و دوباره سرجای خودشان قرارشان دهید.

هر وقت ازش ساعت را بپرسید، جواب می دهد. بعد هم که موقع بیدار شدن شد، اول به شما می گوید «آفتاب دمیده‌! بیدار شو عزیزم» ولی وقتی بیدار نشدید عربده می زند که «دستت رو از گوشت ور دار ! بیدار شو !» و در این مرحله تنها خاموش کردن اش این است که بسیار محکم و با خشونت، گلوی ساعت را بگیرید و فشار بدهید.

 این ساعت مجهز است به یک صدای ?? دسی بلی (!!!) و یک نورافکن بسیار قوی و یک صفحه لرزاننده که می توانید آن را در تختتان کار بگذارید

موقع زنگ که بشود راه می افتد ! اول از روی میز پایین می پرد و بعد می چرخد و فرار می کند. اگر هم بلند شوید و دستگیرش کنید آنقدر می لرزد که نتوانید دگمه خاموش را به راحتی پیدا کنید

قسمت فوقانی این ساعت موقع زنگ زدن به پرواز در می آید. باید بلند شوید و با پریدن آن را گرفته و دوباره در جایش بگذارید.

این ساعت (مرغ) هنگام زنگ زدن تخم می گذارد و تا تخم ها را از زمین جمع نکنید و در دهانش نگذارید، زنگش (قدقدش) را متوقف نمی کند.

نارنجک صوتی در اصل یک ساعت نیست بلکه یک بیدار کننده است. ضامن را می کشید و پرتش می کنید در اتاق یا تخت کسی که خوابیده و باید بیدار شود. بعد از ده ثانیه صدای بسیار ناهنجاری را شروع می کند که شدتش قابل تنظیم است. مشکل اصلی اینجاست که برای خاموش کردنش حتما شخص خوابیده باید بلند شود و شما را پیدا کند و از شما بخواهد که ضامن را دوباره در نارنجک فرو کنید.

موقع خوابیدن دگمه زنگ زدن برای فردا را فشار می دهید. نیمه شب ساعت بی سر و صدا راه می افتد، از تخت پایین می آید و آنقدر راه می رود تا در یک گوشه از اتاق مخفی شود. صبح که شد برای پیدا و خاموش کردن اش باید از تخت خواب خارج بشوید. هنر ساعت اینجا است که هر روز یک جای جدید و متفاوت با قبل برای مخفی شدن پیدا می کند.


 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/29 و ساعت 9:39 عصر | نظرات دیگران()

  

  

    

 

 

 

 

  

 

 

 

  

  

 

 

 

  

  

 

  


 نوشته شده توسط جواد در پنج شنبه 87/11/17 و ساعت 9:49 صبح | نظرات دیگران()

 نوشته شده توسط جواد در چهارشنبه 87/11/16 و ساعت 6:9 عصر | نظرات دیگران()

در ابتدا می خواستم یک بیوگرافی از خودتان برایمان بگویید.

من متولد اول مهر ماه 1364 هستم. اصلیتم از سمت پدری کرد است. در واقع متولد کردستان هستم، منتها شناسنامه ام صادره از تهران است. ولی خب از افتخاراتم این است که بگویم من یک کرد هستم و محل تولدم یک شهرستان در کردستان بوده است. تحصیلات آکادمیک ندارم، رشته اصلی ام حسابداری است. عاشق هنر هستم. به موزیک خیلی علاقه دارم، خودم هم می شود گفت به یک نحو موزیسین هستم، گیتار را به صورت حرفه ای می زنم، آموزش هم می دم، البته در پی تشکیل یک گروه کر هم هستم.

چه طور شد که بازیگر شدید؟

در واقع کار اول من، یعنی شروع فیلمبرداری من، فیلم رئیس مسعود کیمیایی بود. که من روزی برای دیدن ایشون، کلا خیلی علاقه مند بودم به اینکه برم کارگردانان به نام و مطرح را از نزدیک ببینم. کما اینکه دیدن آقای مهرجویی رفتم، دیدن آقای عباس کیارستمی رفتم، دیدن آقای بیضایی و خیلی از کارگردانان به نام. خیلی دوست داشتم از نزدیک باهاشون برخورد داشته باشم. بر حسب اتفاق یعنی روزی که من رفتم دیدن آقای کیمیایی، سکانس های تیر خوردن پولاد کیمیایی بود در فیلم در همان دفتر آقای کیمیایی، یعنی در واقع هشتاد درصد فیلمنامه تمام شده بود. که ایشان که من را دیدن، بنا به درخواست ایشان، گفتند بیایید و من نقشی را برای شما می آفرینم و شما بازی کنید و من به افتخار این پیشنهاد شان و به احترام شان که دست رد به سینه ایشان نزنم، رفتم و آن نقش را بازی کردم که در نهایت چیزی که از آن نقش ماند، در حد چند تا سکانس بود. اکثر پلان های من با آقای داریوش ارجمند در کاراکتر رئیس و با مهناز افشار، این ها درآمد، به خاطر اینکه اصلا قرار نبود من در این فیلم بازی کنم و خودم هم تمایلی نداشتم برای بازی در این فیلم. ولی خب گفتم صرفا برای اینکه دست رد به سینه استاد کیمیایی نزده باشم به خاطر همین قطعا اولین کار سینمایی ام را انعکاس معرفی می کنم. چون آنجا دیگه واقعا به زوایای شخصیتی من شناسنامه داشت و احساس کردم واقعا یک میدان است برای اینکه خودم را نشان دهم اگر توانایی است در من، واقعا احساس کردم می توانم در این فیلم و در این کار به نمایش بگذارم.

پس ورود تان به سینما با رفتن و دیدن کارگردان ها بوده است؟

بله.

آشنایتی هم داشتید که پیش شان رفتید؟

نه. من از طریق شاگردان و دوستان کارگاه آقای کیمیایی بود که رفتم. بالاخره آدم دوستان زیادی دارد که یکی شان شاگرد آقای تارخ هستند و یکی شان یک جای دیگه کار می کنند و... یکی از دوستان من، که لزومی نداره اسم شان را ببرم، باعث شدند که این ارتباط به وجود بیاید و خیلی اتفاقی بود چون دفتر آقای کیمیایی خیلی شلوغ بود و داشتن فیلمبرداری می کردن و همه می آمدن و می رفتن. من زرنگی کردم و رفتم لحظه ای خودشان در اتاق استراحت می کردن، در زدم رفتم داخل و با ایشان صحبت کردم. به گفته آقای کیمیایی من باید یک پدیده بشم و آقای کیمیایی گفتن به لحاظ چهره خاص تون، صدای خاص تون و فیزیکی که دارید مطمئنا شما یک سوپر استار می شوید. حالا ببینیم حرف شان تا چه حدی صحت داره.(با خنده)

اگر کسی از شما بپرسد که چگونه باید بازیگر شد و چگونه باید جلو رفت چه جوابی به او می دهید؟

من نمی توانم قضاوت کنم و یا توصیه ای بکنم. برای اینکه ورود من به سینما خیلی اتفاقی اتفاق افتاد. من نه دوره کلاس خاصی دیده بودم و نه تحصیلات آکادمیک داشتم. البته الان دارم به شدت روی بیانم کار می کنم. الان یک سری دوره های آموزشی فشرده، تا قبل از شروع فیلمبرداری کار جدیدم، را با یکی از تئاتریست های خیلی خیلی معتبر شروع کردم. تقریبا می شه گفت استاد خصوصی گرفتم که روی بیانم با من کار کنن. می خواهم اگر نقش کاملا متفاوت است، من هم بازی متفاوت تری داشته باشم. کسانی هستند که می روند زحمت می کشند، درس می خوانند و با تحصیلات آکادمیک وارد این حرفه می شوند. کسانی هستند که خیلی اتفاقی، مثل خیلی از بازیگران ما، وارد این عرصه شده اند. می توانم بگویم که ورود من هم کاملا اتفاقی بود. کما اینکه خودم خیلی علاقه داشتم به بازیگری. برای اینکه من در دوران دبیرستان و دانشجویی ام، کاملا علاقه مند بودم و گروه تئاتر را به عنوان سرگروه هدایت می کردم. از بچه گی هم مقلد صدای خانواده بودم، هر کی می آمد خانه ما و می رفت، من باید اداء آن را درمی آوردم. دلقک شده بودم. این حس و پتانسیل از بچه گی در من بود. من احساس می کردم این کاریزما را دارم که بتوانم بروم و روی آن سرمایه گذاری کنم.

نظر تان درباره بازی خودتان در انعکاس چه است؟

من بعد از اینکه بازی خودم را در انعکاس دیدم، به عنوان کار اول و کار حرفه ای جلوی دوربین، نمی گم خیلی بد بود، خب برای کار اول بازی ام خیلی نقات ضعف داشت. الان که بازی ام را می بینم، فکر می کنم شاید می توانستم بهتر از این باشم.به هر حال تجربه اول دیگه، انتظار بیشتر از من نباید داشته باشید.

آیا شنیده بودید در فیلم انعکاس گریمتان باعث شباهت چهره تان با خانم پرستو گلستانی شده بود؟

جدا؟ نشنیده بودم. البته می شنیدم که این اصلا تو نیستی. خب این کاملا یک خانم مشکی بود، ولی من تقریبا بورهستم و آن نقش از خودم چاق تر بود و من در یک دوره یک ماهه، می توانم بگویم 6-7 کیلو اضافه وزن پیدا کردم برای اینکه به آن نقش بخورم. آقای حاجی میری و آقای کریمی اعتقاد داشتن که این زن باید پر باشه، چاق باشه، قب قب داشته باشه و سنش باید بالا باشه. نمی خواهم بگویم که حرکت بازیگران هالیوودی را انجام دادم، ولی کمتر کسی در ایران پیدا می شود که چنین کاری را بکند و یا اینکه چهره خودش را زیر سوال ببرد. من واقعا این چیزها برایم مهم نبود و فقط می خواستم بهم بگویند بازیگر خوب، نمی خواستم بگویند چقدر خوشکله.

اسم تعدادی از هنرمندان روز را می بریم و شما هر چه می خواهید در موردشان بگویید :

مهران مدیری : یک طنز پرداز .

رضا عطاران : یک بازیگر و طناز .

باران کوثری : بازیگر جوان .

گلشیفته فراهانی : واقعاً یک بازیگر ، یک بازیگر خوب ، یک هنرمند خوب . یک بازیگر توانا ..

محمدرضا گلزار : یک سوپراستار .

مهناز افشار : یک بازیگر سوپراستار .

بهرام رادان : آن هم یک بازیگر سوپراستار .

پس یعنی سوپراستار ولی بازی هم بلدند .

بله . 

آقای گلزار ...

خوب آقای گلزار می دانید اگر نظر شخصی من را بخواهید خب بازیگر خوبی است ولی بیشتر آن فیزکشان و آن ظاهرشان من احساس می کنم خیلی بیشتر به چشم می آید . به نظر من بازیگر خوبی است . همه ی ما حتی خود من ، که اوایلش حالا بازی شاید به چشم نیاید و فقط بگویند ظاهر خوبی دارد ، ولی آقای گلزار هم ثابت کرده است که می تواند بازیگر خوبی باشد .

سخن پایانی ...

خیلی خوشحالم که یک عده از جوانان با ذوق و عاشق هنر، با هم جمع شدن و می خواهند با هم یک فعالیت داشته باشند در عرصه هنر و هنرمندان سینما و تلویزیون این کشور دارند زحمت می کشند، آشنا شدم، یک مصاحبه با شما داشتم، خیلی خوب بود و این مصاحبه من، واقعا از صمیم قلب می گم، یک مصاحبه ای بود که یک مقدار فضایش فرق می کرد با مصاحبه های دیگر من ، به لحاظ اینکه فضای پرسش ها یک مقدار متمایز بود و این را به فال نیک می گیریم. انشا الله که یک سایت خبری خوب، بسیار فعال و مردمی داشته باشید و ما هم اگر کاری از دستمان بر می آید، بتوانیم کمک کنیم.

منبع: سینمای روز


 نوشته شده توسط جواد در چهارشنبه 87/11/16 و ساعت 1:1 صبح | نظرات دیگران()

هر روز در زندگی تک تک ما انسان ها اتفاقاتی می افتد که اکثرا برای ما عادی می باشد. اما تصاویر زیر با اتفاقات و رویداد های زندگی یک فرد معمولی فرق دارند. شاید یک انسان عادی در تمام زندگی خود شاهد هیچکدام از تصاویر زیر نباشد. در هر صورت در این صفحه سعی کرده ایم تا عکس های جالبی را برای شما گرامی یاران تهیه کنیم. توضیح هر عکس را در زیر آن می توانید بیابید. امیدواریم از این تصاویر لذت کافی را ببرید

          

بزرگترین سگ دنیا

آتش سوزی در جنگل مانتانا

کوسه ای که یک هلکوپتر را مورد حمله قرار داد!

توده های عظیم ستاره ها و سیارات که شبیه به چشم یک انسان هستند!

کریسمس در قبرستان آرلینگتون

سگی که با یک جوجه تیغی آشنا شد!

قاچاق یک مکزیکی!

کروکودیل غول پیکر در کانگو

بزرگترین تمساح ثبت شده در تکزاس

چشم کرم زده یک انسان


 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/15 و ساعت 12:15 عصر | نظرات دیگران()

هر روز در زندگی تک تک ما انسان ها اتفاقاتی می افتد که اکثرا برای ما عادی می باشد. اما تصاویر زیر با اتفاقات و رویداد های زندگی یک فرد معمولی فرق دارند. شاید یک انسان عادی در تمام زندگی خود شاهد هیچکدام از تصاویر زیر نباشد. در هر صورت در این صفحه سعی کرده ایم تا عکس های جالبی را برای شما گرامی یاران تهیه کنیم. توضیح هر عکس را در زیر آن می توانید بیابید. امیدواریم از این تصاویر لذت کافی را ببرید

   

هنرنمایی جنگنده های جت آمریکا ( بر روی هوا USA را درج کرده اند)

قورباغه ای که بین دانه های نخود فرنگی یک کنسرو پیدا شد!

یک توریست بر روی برج های تجارتی آمریکا که مورد حمله تروریست ها قرار گرفت هواپیمای مهاجم در عکس پیداست

شکل گرفتن ناگهانی ابرها به گونه دو دست (که بعدها معروف شد به پنجه های خدا)

اسکلت غول پیکری که در خاورمیانه یافت شد!

اولین کامپیوتر شخصی اینگونه بود (سال 1954)

بلندترین پل در دنیا

خانه ای کج و ماوج به اسم " Drunk Building " ، ساختمان مست

ماهی ای درحال خوردن یک توپ پلاستیکی

غذا دادن به پرنده هایی بسیار کوچک به نام Hummingbirds


 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/15 و ساعت 11:57 صبح | نظرات دیگران()

 


 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/15 و ساعت 11:49 صبح | نظرات دیگران()

عکس هایی از مناظر زیبای کشور ژاپن هستش . که تعدادشون 35 تا و حجمشون هم حدود 17 مگابایت است .

 

 

 


 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/15 و ساعت 12:11 صبح | نظرات دیگران()

عکس هایی از مناظر کشور نیوزیلند هستش . تعداد 30 عدد و حجم در حدود 10 مگا بایت .

 

 

 


 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/11/15 و ساعت 12:11 صبح | نظرات دیگران()
   1   2   3   4   5   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مجله کلیپ
ماجرای زن گرفتن کره خر
10 گونه جانوران در حال انقراض!
ارشیو دانلود جدید ترین های موبایل به صورت رایگان
مجله دانلود برتر میهن دانلود 2
مجله دانلود برتر میهن دانلود
پیامهایی آموزنده سریال یوسف پیامبر
مدل لباس نامزدی و شب
عکس های جدید و داغ از بازیگران و هنرمندان
عضلات صورت و شادابی چهره
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: امید دلارام** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا

انجمن‌های وب‌زیست - لینک باکس تمام اتوماتیک وب‌زیست - فروشگاه - سیستم چت و گفتگو