سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانت، کسی است که از اموال خود به تو ببخشد، و بهتر از او کسی است که تو را بی نیاز سازد و اگرخود به تو نیازمند گشت، تو را معاف دارد [و از تو چیزی نخواهد] . [امام علی علیه السلام]
امروز: دوشنبه 103 اردیبهشت 17
ماجرای طنز

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد: 

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم 


میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!



 نوشته شده توسط جواد در چهارشنبه 87/8/22 و ساعت 12:28 عصر | نظرات دیگران()
برره ایه می ره نماز جمعه می بینه دارن هی شعار برعلیه امریکا می دن جو می گیرتش می ره میکروفن رو می گیره می گه : خواهرا بیزحمت هفته دیگه نیاین می خوایم فحش ناموس بدیم . 

برره ایه می خواسته تو اطلاعات استخدام بشه 
بهش می گن : برای شروع یه کُد سه رقمی بهت می گیم بعدش تحت سخت ترین شکنجه ها نباید اون ععدد رو اعتراف کنی ! 
می گه : قبوله 
خلاصه بهش می گن و بعد می فرستنش توی یه اتاق و یکی یکی ناخوناشو می کشن و اتوی داغ می ذارن رو تنش و ...
 عدده رو لو نمیده !
یه چند روز دیگه هم شکنجه ش می کنن به انواع روشها , بازم نمی گه ! 
خلاصه می فرستنش تو یکی ازین اتاقا که آینه و دوربین داره نگاش می کنن ببینن چیکار می کنه با خودش 
می بینن هی داره با مشت می کوبه تو سر خودش و می گه : اَهَ ه ه !! ... چند بود این عدده ؟؟ 


برره ایه می ره حرم امام رضا دعا می کنه یا امام رضا یه تویوتا بهم بده ... چهار پنج بار این حرفو تکرار کرد 
یکی دیگه هم از اون طرف می گفت : یا امام رضا یه هزارتومانی بهم بده ... 
برره ایه عصبانی می شه می گه : این هزارتومان رو بگیر بزار حواسش به ما باشه !


مدرسه برره ای :
معلم : الفبای فارسی رو بگو ببینم
شاگرد : الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت ... 
معلم : الفبای انگلیسی رو بگو ببینم
شاگرد : ا – بی – سی – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد ... 
معلم : الفبای یونانی رو بگو ببینم
شاگرد: آلفا – بتا – ستا – چهارتا – پنج‌تا ... 
معلم : نخواستم بابا یه شعر بگو
شاگرد : نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت 


برره ایه می ره از ملای محل می پرسه : ببخشید حاج آقا، با کفش می شه نماز خوند ؟ 
حاج آقا می گه : نه برادر، نمی شه 
برره ایه می گه : ولی من خوندم , شدا !!! 


سه تا برره ای می رن دزدی ، صاحب خونه بیدار می شه و دزدا می رن هر کدوم تو یه گونی قایم می شن !
صابخونه میاد و به گونی اول لگد می زنه..  
صدای نون خشک در میاره ! 
به دومی لگد می زنه .. 
صدای گردو در میاره ! 
به گونی سوم لگد می زنه ... 
هیچ صدایی در نمیاد ..
دویاره محکم تر لگد می زنه...
 باز صدا نمی ده !؟ 
دفعه سوم که لگد می زنه ، برره ایه با عصبانیت میاد بیرون می گه : بابا ..آرده ، آرد .. آرد صدا نداره ! می فهمی ؟ 


برره ایه میره جوراب فروشی به فروشنده می گه : آقا 1 جوراب می خوام 
فروشنده می گه : مردونه ؟
برره ایه دست می ده و می گه مردونه !!! 


برره ایه به رفیقش می گه : همسایه‌مون خیلی بی‌شعوره ، ساعت 2 نصفه‌شب با مشت می‌کوبه به دیوارمون! 
حالا شانس آوردم خواب نبودم ، داشتم شیپور تمرین می‌کردم ! 


یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم. 
وسط راه می گن : به تو یه آوانس می دیم 
می گه : چی؟ 
می گن : اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم برره ای ها و یکی جهنم خارجی ها. 
می پرسه : فرقش چیه؟ 
می گن : تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ می ریزن تو دهنتون اما تو جهنم برره ای ها هر روز 
خلاصه می گه : من میرم تو جهنم خارجیا 
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره می گه : خوب شد تو جهنم برره ای ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم 
میره اونجا و می بینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست 
می پرسه : جریان چیه ؟ 
می گن : بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست ! 


به برره ایه می گن : نظر شما راجع به ماه رمضان چیه ؟ 
می گه : والا خیلی خوبه فقط یه ذره زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر می شه 


به برره ایه می گن : سفر حج چطور بود ؟
می گه : خیابونا تمیز ، برجاش بلند ، ماشینا آخرین مدل ..... البته یه جای زیارتی هم داشت که شلوغ بود نرفتم !
 

برره ایه را برای بار پنجم به جرم دزدی می‌برن دادگاه 
قاضی می گه : خجالت بکش این دفعه‌ی پنجم که میای دادگاه
برره ایه می گه : خودت خجالت بکش که هر روز اینجایی !



 نوشته شده توسط جواد در سه شنبه 87/8/21 و ساعت 3:49 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2   3      
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مجله کلیپ
ماجرای زن گرفتن کره خر
10 گونه جانوران در حال انقراض!
ارشیو دانلود جدید ترین های موبایل به صورت رایگان
مجله دانلود برتر میهن دانلود 2
مجله دانلود برتر میهن دانلود
پیامهایی آموزنده سریال یوسف پیامبر
مدل لباس نامزدی و شب
عکس های جدید و داغ از بازیگران و هنرمندان
عضلات صورت و شادابی چهره
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: امید دلارام** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا

انجمن‌های وب‌زیست - لینک باکس تمام اتوماتیک وب‌زیست - فروشگاه - سیستم چت و گفتگو